نادر گيتى ستان ( بخش نخست)
در هنگام پادشاهى شاه سلطان حسين كشورهاى همجوار ايران (روسيه و عثمانى) از طريق گزارش محرمانه جاسوسان خود پى به ضعف شديد دولت مركزى ايران برده و جنگجويان خود را براى حمله و اشغال ايران آماده مى كردند تا اينكه ضعف، سستى و بى خبرى ايرانيان از اوضاع داخلى و خارجى آن زمان به حدى رسيد كه افاغنه نيز به سرپرستى محمود افغان غلزايى خيال تصرف تاج و تخت ايران را نمودند. آنها گوى سبقت از كشورهاى همجوار ربوده و از طريق قندهار و كرمان به اصفهان پايتخت ايران حمله و آن را همانند نگين انگشترى محاصره كردند. در اين زمان شاه سلطان حسين و ايرانيان متاسفانه داراى لشكرى ثابت، مجهز و ورزيده نبوده و در هنگام بحران و جهت جنگيدن با دشمنان اقدام به جمع آورى سرباز از روستاها مى كردند كه به علت حمله غير مترقبه افاغنه جمع آورى سپاه نيز ميسر نگرديد. لازم به ذكر است از سال هاى بسيار دور كشور عثمانى داراى ارتشى بزرگ، ثابت و منظم و مخوف به نام «ينى چرى» بود و آن لشكر در زمان خاقان گيتى ستان شاه اسماعيل صفوى در نبرد چالدران بسيارى از ايرانيان را از دم تيغ گذرانده، ولى متاسفانه درس عبرتى براى ايرانيان نشد و پس از دويست سال نيز به دليل فقدان تشكيل سپاه ثابت، اصفهان محاصره و شاه سلطان حسين نيز پس از اين مهم با فالگيران، رمال ها و اطرافيان بى خبر از زمانه و نالايق تشكيل جلسه داده و برابر نظريه آنان جهت مقابله و نابودى محاصره كنندگان به عوض جنگيدن با دشمن دستور پختن آش نخود همراه با گفتن قل هو الله را مى دهد و پس از صرف و خوردن آش، نه تنها افاغنه از محاصره اصفهان خسته نشده بلكه به دليل كمبود آذوقه و سختى شرايط، دزدى و غارت و كشتار در داخل شهر، شاه سلطان حسين نيز مجبور به تسليم شده و در يك اقدام بى سابقه در جهان ابتدا يكى از دخترهاى خود را براى محمود افغان به عنوان هديه فرستاده و سپس خود با پاى پياده از شهر خارج و به سمت لشكر محمود رفته و تاج كيانى را تقديم وى مى كند و يكى از شرم آورترين روزها را براى ايران به ثبت مى رساند.
پس از سقوط اصفهان و تسلط افاغنه، كشورهاى روسيه و عثمانى از فرصت استفاده كرده و به ترتيب تمامى شهرهاى شمالى ايران را روسيه و شهرهاى جنوب غربى، غرب و شمال غرب را عثمانى تصرف و اشغال مى كند. در اين هنگام عده اى از افراد فرصت طلب و خائن به عوض جمع آورى لشكر و مقابله با متجاوزان در اقصى نقاط ايران اعلام خودمختارى مى كنند. و از اين زمان ديگر كشورى به نام ايران وجود نداشته و مملكت تجزيه كامل مى گردد و جالب اينكه افاغنه و عثمانى در خصوص غنائم و سهم بيشتر در ايران با يكديگر نبرد خونين مى كنند.
لذا در اين زمان نادر كه آوازه اش در خراسان شنيده شده به خدمت طهماسب ميرزا پسر سوم شاه سلطان حسين كه پس از حمله افاغنه جهت جمع آورى سپاه به مازندران اعزام شده بود، مراجعه و با تشكيل سپاهى ورزيده ابتدا خراسان را در يك جنگ خونين از دست ملك محمود سيستانى كه با فرصت طلبى اعلام خودمختارى كرده خارج و سپس با حمله و لشكركشى به هرات، پشت جبهه و تغذيه كننده نيروهاى افاغنه را مغلوب، سپس بلافاصله در يك نبرد خونين در منطقه مهمان دوست دامغان اولين شكست را به اشرف افغان كه پس از مرگ محمود، شاه ايران شده بود مى دهد و مجدداً با تعقيب وى دومين نبرد و شكست را در حوالى اصفهان و در محله مورچه خورت تحميل و اشرف بلافاصله پس از شكست، خود را به اصفهان رسانده و به سرعت كليه طلا و جواهرات سلطنتى را غارت و به همراه باقيمانده لشكر شكست خورده اش به جنوب ايران متوارى مى گردد. نادر پس از آزادى اصفهان، بعد از ۷ سال و ۷ ماه وارد شهر شده و پايتخت ايران را آزاد مى نمايد و مردم با استقبال باشكوه خود يكى از تاريخى ترين روزها را براى ايرانيان ثبت مى كنند. سپس نادر به دنبال اشرف به شيراز رفته و آخرين نبرد را در زرقان شيراز همراه با شكست سنگين به اشرف تحميل مى كند. وى سپس بدون هيچ درنگى به سران كشورهاى روسيه و عثمانى اعلان جنگ داده و به سمت غرب ايران لشكر كشى مى كند و بلافاصله در شهرهاى همدان، نهاوند، تويسركان در چندين نوبت با ارتش عظيم عثمانى روبه رو شد. با شكست آنان كليه شهرهاى غرب و شمال غرب ايران را آزاد مى كند. در هنگام پيروزى در آخرين مناطق اشغالى، به نادر خبر مى رسد كه افاغنه ابدالى شهر مقدس مشهد را محاصره و قصد تصرف شهر را دارند. در اين رابطه نادر مجبور به لشكركشى از شمال غربى ايران به سمت مشهد مى شود و در يك اقدام منحصر به فرد، خود و لشكرش را شش روزه به مشهد رسانده و افاغنه را غافلگير و مشهد را از محاصره آزاد مى كند. در اين زمان در اصفهان شاه طهماسب فرزند شاه سلطان حسين كه به جاى پدر بر تخت شاهى تكيه زده از فتوحات فرمانده سپاه خويش (نادر) ترسيده و با تحريك اطرافيان اقدام به لشكركشى براى آزاد سازى باقيمانده شهرهاى اشغالى در شمال غرب مى كند، ولى در غياب نادر كه به دليل محاصره شهر به آن منطقه رفته بود، سپاه عثمانى در يك نبرد خونين، شكست سنگينى به قواى شاه طهماسب تحميل مى كند و تمامى شهرهايى كه نادر با خون دل آزاد كرده بود، مجدداً به همراه تمامى سكنه به كشور عثمانى تحويل و عهدنامه ننگين «رشت و بغداد» را امضا مى نمايد. چون نادر از پيمان هاى ننگين شاه طهماسب آگاه مى شود سخت خشمگين شده فرمانى به نام همه ايرانيان به استان هاى كشور فرستاده و دستور مى دهد كه هيچ يك از ايرانيان نبايد زير بار چنين پيمان ننگينى بروند. سپس يادداشت سختى به دربار استانبول فرستاده و در آن گوشزد مى كند كه پيمان شاه طهماسب هيچگونه ارزش سياسى نداشته و نيروهاى عثمانى بايد همه شهرهاى متصرفى را بدون هيچگونه گفت وگو پس داده وگرنه آماده جنگ باشند.
posted by شارمین مهرآذر @ 2:32 AM,
0 Comments:
other points
بخشهای وبلاگ
John lives in Toronto and is a freelance illustrator and a designer/animator for CHUM Television. He writes about , design, and visual culture under the pseudonym Robot Johnny
مهمترین لینکها و سایتها
Claire Robertson is an illustrator and toy from Melbourne, Australia. While her illustration clients have included The New York Public Library, Scholastic and Cambridge University Press, it’s her blog Loobylu.com that brings her the most joy and which has attracted the most attention with rave reviews in the Wall Street Journal, WIRED Magazine and The Guardian.
About This Blog
Contact Us
This is an open source template, which means that you are free to use it in any way you want to without any obligations. If you decide to use this template, I kindly ask you to leave the "Design by Andreas Viklund" link in the footer. I am also interested in seeing how my templates are used, so feel free to send me an e-mail with a link to your page. If you want more templates to choose from, check out the sites in the "Favorite links" menu to the right!
به ایران بیاندیش آزادی در دستان ماست