سوشیانت رهاننده ای که از ایران برخواهد خاست :
سوشیانت درچم رهاننده است؛وگاه درچمِ پیشوای دین آمده است. در دین زرتشتی به هریک از موعودان سوشیانت گفته شده است.در اوستا مکررا از سوشیانتها و غالبا آخرین سوشیانت سخن به میان آمده که پس از ظهور او رستاخیز خواهد بود.این سه موعود که از اعقاب زرتشت اند و هریک هزار سال پس از دیگری ظهور خواهند کرد در بندهای 129،128 فروردین یشت مرتبا یاد شده اند. ونیز نام مادر آنان در بندهای 142 ،141 مندرج است.در جاهایی از اوستا که سوشیانت مفرد آمده سخن از اَستوَت اِرِتَ یعنی آخرین سوشیانس و آخرین آفریده اهورامزدا است که از ظهور وی رستاخیز برانگیخته،جهانی معنوی روی خواهد آمد.ظهور سوشیانت و دو بردادرش از خاور ایران زمین در کنار دریاچه هامون خواهد بود همان دریاچه ای که 9999فروهر از آن نگهبانی میکنند.استوت ارت درچم کسی که مظهر و پیکر قانون مقدس است.دربند 129و128 فروردین یشت میخوانیم:
«فروهر پاکدین استوت ارت را میستائیم.کسی که سوشیانت پیروزگر نامیده خواهد شد.واز این جهت سوشیانت که به سراسر جهان مادی سود خواهد بخشید از این جهت استوت ارت که آنچه را که جسم و جانی است پیکر فناناپذیر خواهد بخشید از برای مقاومت برضد دروغ جنس دوپا] آدم[ »
اوخشیت اِرته درچم(=معنی) کسی است که قانون مقدس را میپروراند.امروزه این اسم را «اوشیدر» یا «هوشیدر» گویند.نام دومین موعود ،اُوُخشیت نِمنگهَ،درچم کسی که فزاینده یا پروراننده نماز است.این نام را امروزه «اوشیدرماه» یا «هوشیدرماه» گویند.
در عهد اوشیدر یا هوشیدر ،پادشاهی به سرکار خواهد آمد که او را بهرام ورجاوند خوانند(1)،این پادشاه که ایران را نجات خواهد داد و در دادگستری هوشیدر را یاری خواهد رساند،از پشت پادشاهان کیانی است.چنانکه ملاحظه میشود در مزدیسنا همیشه و در هر زمان و به هر حال ،دین زرتشتی ارتبات تمامی با سلسه کیانی دارد ،زیرا ظهور زرتشت در زمان فرمانروائی سلسله کیانی(گشتاسپ=ویشتاسپ؟) بوده و آنان بوده اند که در رواج و پذیرش دین با پیامبر همکاری داشته اند.همانند اسفندیار پور گشتاسپ در رواج آیین بهی که شرحش توسط استاد سخن بیان شده است.
سومین و آخرین موعود استوت اِرِتهَ خواهد بود:
برابر روایات ،در دوازدهمین هزاره دوشیزه ای از خاندان بهروز(2)در هامون خود را شسته آبستن خواهد شد از او سوشیانت،آخرین آفریده اهورامزدا روی به جهان خواهد نمود ،چون به سی سالگی رسد امانت رسالت مزدیسنا به او واگزار شود.از ظهور او دیو دروغ و کارهای بد اهریمنی نابود گردد.در فروردین یشت و برخی بخشهای اوستا معمولا ابتدا به فروهر نخستین آدم –کیومرس درود فرستاده میشود و سپس به ترتیب تا به آخرین سوشیانت موعود مزدیسنا و آخرین فروهری که به زمین فرود می آید.
در سنت از جاودانهایی سخن بمیان آمده که در رستاخیز با سوشیانت قیام خواهندکرد،مانند اَشَوزَنگهه پسرپوروداخشتی، نرسی، اغریث، توس، گیو، گودرز، کیخسرو، پشوتن، گرشاسپ، نریمان و حتی خورشید چهر سردار لشکر پشوتن(برادر اسفندیار).
در دینکر آمده است که پشوتن جاودانه با صدوپنجاه تن از یاران و پیروانش از کنک دژ به در آمده و قادر به نو کردن جهان خواهد بود.ودر بُندَهِش پانزده مرد و پانزده زن از یاران سوشیانت شمرده شده اند.دربندهای 88 تا 98 زامیاد یشت آمده:
«پس ازظهور سوشیانس گیتی پر از عدل و حکمت گردد،سعادت روی آورد اندیشه و گفتار و کردار نیک ظفر یابد،جهان از دروغ پاک شود، خشم نابود گردد،راستی به دروغ چیر آید،منش ناپاک از منش پاک شکست بیند،امشاسپندان امرداد و خرداد دیوهای گرسنگی و تشنگی را براندازد،اهریمن بگریزد.»
همچنین در بند 10 یسنای 26 آمده:
«فروهر مردان پاک را میستائیم.فروهر زنان پاک را میستائیم.همه فروهر های نیک توانای پاک پارسیان را،کیومرس تا به سوشیانت پیروزگر را میستائیم.»
پس از آمدن سوشیانت زنگی نیک و سرشار از شادی در انتظار مردمان پرهیزگار و پاک خواهد بود.
-----------------------
1.پادشاهی است از دوده کیانیان که در دین مزدیسنی از آمدن او در پایان هزاره دهم از هند نوید داده شده است.در «بُندَهش» و «زَنده وَهُومَن یَسن» از او سخن به میان آمده است.
2. نام خاندانی پارسا و پرهیزگار و خداپرست که در سه هزاره،دوشیزگانی از این خاندان در دریاچه کیانسو یا کیانسه(هامون) آب تنی خواهد کرد و از نطفه اشو زرتشت – که به وسیله ایزد نریوسنگ به ایزد آب (ناهید) سپرده شده – آبستن خواهد شد.این دوشیزگان مادران اوشیدر،اوشیدرماه و سوشیانس خواهند بود.
posted by شارمین مهرآذر @ 3:46 PM, ,
شیون و مویه:(خَشیُو،اَمَیَوَ)
در آیین مزدیسنا شیون و زاری و سوگواری برای درگزشتگان روا نیست و آنرا از کرده های اهریمنی میدانند زیرا روان ، جاودانی است و پس از مرگ از تن جدا شده به سوی جهان مینوی میگرود،به ویژه روان مردم پاک و پرهیزگار پس از سپری شدن زندگی در بارگاه ایزدی همواره شاد و خرم است و از بخشایش دادار مهربان برخوردار.
باید به یاد داشت ایرانیانی که به زندگی خوش باور (اعتقاد) داشتند،نبایستی خود را در پیشامدهای ناخوش زندگی ببازند و در گریه و زاری خود را بیزار از جهان و روگردان از هستی نشان دهند.در باور زرتشتیان وجود آدمی از اجزای گوناگونی مانند تن،جان،روان و فروهر تشکیل شده است.تن که در زبان اوستایی تَنوو Tanvu خوانده می شود،بدن و اعضای گوناگون آنرا تشکیل میدهد وبخش مادی و دنیوی زندگی است.آیین زرتشت سفارش زیادی را برای پرستاری و رسیدگی به تن در زندگی برشمرده است.تن را نه تنها نباید آزار داد بلکه نیازهایش را باید برآورده ساخت.بر پایه این تاکید ،بدن را باید پیوسته پاک و نیرومند نگاهداشت زیرا جایگاه روان است.ولی هنگامی که جان از آن رها شد ،تن ارزش خود را ازدست خواهد داد،فقط باید به گونه یی عمل کرد که محیط زیست برای زندگان آلوده نگردد.
ماتم،کَرده اهریمنی است و در پیش اهرمن سپرانداختن شایسته نیست. شادی بخشایش ایزدی است و از اینرو برتافتن از آن نیز شایسته نمیباشد و از اینرو بود که نیاکان ما در هر ماه جشنی برپا مینمودند به ویژه آنکه دو جشن مهرگان و نوروز را با تشریفات خاصی برپا میکردند تا غم و اندوه را به فراموشی سپرده و شادی را جایگزینش کنند.
آنان مراسم خاکسپاری را بسیار ساده و بدون سوگواری برپا میکنند و درحالی که اغلب لباس سفید یا به رنگهای روشن برتن و کلاه یا روسری سفید برسردارند،کالبد درگزشته را به آرامگاه میبرند. بیشتر زرتشتیان سعی میکنند در مراسم شکت کنند و به دنبال مرده با سکوت و آرامش حرکت کنند.درپیشاپیش افرادی که مرده را همراهی میکنند،بزرگترین فرزند شخص درگزشته ،درحالی که دستمال سبزی بر بازوی دست راست خود بسته است حرکت میکند،این کار نشان آنست که زندگی در این خاندان تداوم خواهد داشت،پس گریه زاری و شیون برای چه؟
دریسنای 71بند17آمده است:
«کار و منش خوب را میستائیم،منش خوب و کار را میستاییم تا بتوانیم در برابر تاریکی پایداری کردن و تا بتوانیم شیون و مویه خودداری کردن...»
در وندیداد بند 18 آمده:«ششمین سرزمین که من اهورامزدا نیک بیافریدم و اهریمن پرگزند در آنجا آسیبِ گریه و زاری پدید آورد ،هرات(هَرَئیوَ) است و بهِلَند مردمان در آنجا خان و مان را.»(1)
در هرات رسم براین بود که کسی می مرد،بازماندگان آنرا رها کرده و گزاف و شیون و زاری میکردند.در سایر بخشهای اوستا نیز نظایری موجود است بر ناروائی شیون و مویه.
همچنین در کتیبه های شاهان هخامنشی از جمله داریوش بزرگ این مضمون اشاره شده است:
«خدای بزرگ است که آن آسمان را آفرید،که این زمین را آفرید ،که مردم را آفرید و شادی را برای مردم آفرید.»
---------------
1.هرچند وندیداد برای ما با ارزش است اما تنها از جنبه تاریخی و روشن ساختن آداب و رسوم مغان مادی وگرنه وندیداد نسکی است که خرافات در آن جلوه گر است و نباید آنرا جز آیین مزدیسنا قرار داد ،چراکه نفوذ مغان در آن آشکاراست و تحریفات آیین زرتشت از این نسک آغاز گردیده است.
posted by شارمین مهرآذر @ 9:56 PM, ,
سیروزه:
در خرده اوستا دوفصل به نام سیروزه داریم که یکی سیروزه کوچک و دیگری سیروزه بزرگ نام دارد،و در آن نام تعدادی از امشاسپندان و ایزدان آمده است.در دین مزدیسنا هر روز ماه به نام یکی از اینها خوانده میشودکه اهورا مزدا در سر آنها جای دارد.پیشترها،سپنتامینو در سر امشاسپندان و نام روز اول ماه بود و بعدها به جای آن اهورامزدا و گاه سروش را گزاردند.
در سیروزه پس از ذکر نامهای ایزدان و امشاسپندان واژه ستودن آمده است.سیروزه به ویژه در روز سی ام ،در آخرین روز ششمین ماه و در آخر روز دوازدهمین ماه پس از درگزشت کسی خوانده میوشد.
بنابراین سیروزه نیایشی است از برای آمرزش روان و به همین مناسبت یسنای 26 را که راجع به فروهر است ،در آخر سیروزه بزرگ افزوده اند.
در نسکهای گوناگون مانند بُندَهش ،شایست نشایست، ماتیکان سی یزدان برحسب ترتیب از سی ایزدان و صفات بارز آنها یاد شده است.در یکی دیگر از قطعات پهلوی موسوم به ستایش سیروزه ،اهورامزدا که آفریدگار هریک از ایزدان است ستوده شده و پس از آن جداگانه هریک از آنان با صفاتشان ذکر شده اند.(متن پازند ستایش سیروزه هم موجود میباشد.)
در قطعه دیگر پهلوی موسوم به ماتیکان سیروز، درضمن هروز ذکر شده چه کاری مناسب و نیک است.درقطعه دیگری به نام حقیقت روزها کارهایی که باید در هریک از سی روز ماه انجام داد ذکر شده است.
دستور داراب پالن در جزو کتاب خود موسوم به فرضیات نامه اعمال مخصوصی که باید در هریک از سی روز ماه به جای آورد به رشته نظم کشیده شده که معرف یک رشته از سنتهای کهن است.
مثلا در روز هرمزد ، به حساب رسیدن و خوش بودن و جامه نو در برکردن ،اندوه دور داشتن و به موبدان خوش نیت بودن.در بهمن ، کار از روی خرد به جای آوردن و به خانه دانایان شدن و با یاران مشورت کردن و با دشمنان راه آشتی پیش گرفتن و رخت خوب پوشیدن.در اَردیبهشت روز ، به آتشکده رفتن و .....
----------------
بخش بایگانی نوشتار ها براه افتاد.
posted by شارمین مهرآذر @ 12:08 AM, ,
نیرنگ:
نیرنگ واژه ای است پهلوی درچم مراسم دینی است. با توجه به معني نيرنگ ،يكي از بخشهاي خرده اوستا به نام نيرنگستان (مراسم نامه)موسوم است.(كتاب نيرنگستان بقايايي از نسك هفدهم اوستا به نام هوسپارم مي باشد.در اين كتاب از مراسم مختلف بحث مي شود و از آن جمله : در تكاليف موبدي و در خصوص درون(نان مقدس )و در آداب سرودن گاتاها و در اثر خطايي كه در مراسم ديني از موبدي سر زند و در آداب گهنبار و در سدره و برسم و هيزم و هوم و هاون و...
امروزه پارسیان هند به جای این واژه به زبان گَجراتی واژه کیریا(در سانسکریت کریا)را بکار میبرند.معرب نیرنگ «نیرَنج»و جمع آن نیرنجات است.به ویژه در نسِخ خطی یسنا،ویسپرد و وندیدادکه درایران نوشته شده مقدار زیادی نیرنگها یا مراسم دینی و مناسک مذهبی ضبط گردیده است.بسا از ادعیه مختصر ،چه زبان اوستایی و چه به زبان پهلوی و پازند نیز نیرنگ نامیده شده است؛ چنانکه در نیرنگ کُشتی ،نوبریدن و نیرنگ دست و شو و غیره دیده میشود.نیرنگ کشتی ادعیه مختصری است که به هنگام بستن و گشودن کمربند مخصوصِ نامزد به کشتی باید خوانده شود. در این ادعیه(نیرنگها)تاثیرات شگفتی تصور شده ، و از برای هر پیشامد زشت و و رفع حادثه و آسیب نیرنگ مخصوصی داشته اند.مقدار زیادی از این نیرنگها هنوز به زبان پازند موجود است و برخی از آنها در کتب متاخر مانند کتب روایات جهع گردیده.یکی از قطعات اوستا همراه با زند(یعنی تفسیر و توضیح پهلوی)که امروزه در دست است نیرنگستان نامیده شده که کتاب مراسم و مناسک ایرانیان است.پس از ساسانیان و بیگانه شدن ایرانیان از مفاهیم اصلی سنن پیشینیان ،نیرنگ را سحر و افسون و طلسم . شعبده و حیله اراده کرده اند؛ و این شاید به سبب تاثیرات خارق العاده ای است که در قدیم از برای نیرنگها پنداشته می شده.
شعرا و نويسندگان ايران هم اين كلمه را به همان معني كه در عهد خودشان رواج داشته به كار مي برده اند.چنانكه فرخي گفته:
به هيچگونه بدو جادوان حيلت ساز ...............به كار برد ندانند حيلت و نيرنگ
و ناصر خسرو گفته:پست نشين و چشم دار و بدان كه زود زير و زبر شود نيرنگ.
---------------------
تارنمای یتااَهو
دانشنامه مزدیسنا
posted by شارمین مهرآذر @ 9:34 PM, ,
سروش :
ایزد نگهبان و پاسبان و بیدار و نام روز هفدهم از گاهنمای اوستائی و زرتشتی است.سروش در اوستا سرَئوشَ ،به معنی اطاعت و فرمانبرداری است.سروش از واژه «سرو» درچم شنیدن است که در اوستا بسیار آدمه است،واژه سرود و سرائیدن نیز به یادآور معنی اصلی سروش میباشد.
حرف «اَ» از ادات نفی است جلو سروش آمده و اَسرئوشَ یعنی نافرمانی و تمرد از احکام ایزدی است.سروش یکی از مهمترین ایزدان آیین مزدیسنا است.از جهت مفام و رتبه با مهر برابر است و حتا گاهی جز امشاسپندان شمرده میشود:گاهی به جای سپنتا مینو ،برای تکمیل عدد مقدس سروش را آخرین امشاسپند قرار داده اند.در ادبیات متاخر مزدیسنا ، سروش از ایزدانی است که در روز قیامت برای حساب و میزان گماشته شده است.از خود گاتها معلوم میشود که که این ایزد در اعمال روز واپسین مدخلیتی است.غالبا در اوستا سروش با صفت مقدس و بسا با صفت نیک و پاداش نیک دهنده و پیروز و خوش اندام و دلیر و اسلحه قوی آزنده و اهورایی آمده است.در میان اوصافی که از برای سروش آورده شده به ویژه صفت تَنومَنترَ بسیار قابل دقت استکه در پهلوی به تن فرمان ترجمه شده ؛ درچم کسی است که سراسر وجودش فرمانبرداری است.منتر به مفنی کلام ایزدی است و ترکیب این واژه با تَنو(تن) یک صفت بسیار برازنده برای سروش تشکیل داده است.در اوستا میخوانیم او در میان آفریده های مزدا نخستین کسی است که زبان به ستایش خداوند و نیایش امشاسپندان گشود.نخستین کسی است که مراسم مذهبی بجای آورد و پنج گاتهای زرتشت را بسرود.
در ادبیات مزدسنا سروش پیک ایزدی و حامل وحی خوانده شده است و در کتب فارسی او را باجبرئیل سامی یکی خوانده اند کهاز جهت اقتباس ادیان تازیان از ادیان پارسی این نکته جالب توجه است البته ادیان سامی نه تنها در این مورد بلکه در موارد دیگر همانند پل چینویت و...هم اقتباساتی داشته اند و حال آنکه میگویند دینشان کامل است و جدید جای بسی شگفتی دارد!
درباره اینکه سروش پیام آور است گفته اند مناسبتر است ایزد نیریوسنگهه به جبرئیل و حامی وحی ترجه شود.ولی سروش را پیک خدائی دانستن از این جهت است که گفتار آسمانی و رحمانی در وجود او حلول کرده و او به هرجایی که روی آورد آیین ایزدی و حکم اطاعت کردن از آن با او همراه است.غالبا در اوستا سروش ،مهر و رشن یکجا نامیده شده اند.سروش همیشه بیدار است و هرگز به خواب نمیرود و آفریده های مزدا را پاسبانی میکند.کلیه جهان مادی را پس از فرورفتن خورشید باسلاح آخته خویش نگهبان است.
سروش در اوستا غالبا به ضد دیو و دروغ تعریف شده است که برای محافظت از نوع بشر هر روز و هر شب سه بار به دور زمین میگردد.در میان دیوهایی که از دشمنان سروش به شمار می آیند از چند تن آنان به ویژه نام برده شده است که از آن جمله اند دوی کَندَ(دیو مستی) که از سروش خواسته شده آن را براندازد.ودیگری دیو اَئِشمَ که دوی خشم است.البته حربه سروش جنگ افزار نیست بلکه نماز و دعا و کلام ایزدی است.مرغ شب زنده دار خروس از سوی سروش فرشته شب زند دار گماشته شده است که با بانگ بامدادی خود مردم را از پی شتایش خداوند بخواند.
ابوریحان در شب زنده داری سروش و گماشته او خروس نوشته که در هرشب سه بار برخاسته پریها را رانده جادوان را بر میاندازد و از برخاستن خویش شب را میدرخشاند،جو هوا را خنک میسازد.در بهمن یشت به سروش مقام پیک ایزدی داده شده استو چندین بار با نیریوسنگهه یکجا نامیده شده است.در مینو خرد،اقامتگاه سروش اَرِزِهه(کشور غربی)و پس از آن سَوَهه (کشور شرقی)و در همه جای جهان میباشد.سروش در گاتا با صفت مَزیشت درچم بزرگتر آمده است.در بخش نیایشها ،نیایشهایی به نام سروش یشت سر شب و سروش یشت هادخت داریم.
در سیروزه کوچک و بزرگ سروش با صفات تیز و تند و رونده ، نیرومند و فرمانبردار ،ودارای اسلخه نیرومند،پیروز گر در گیتی در شرق و غرب ، پاک و رَدِ اشویی ستوده شده است.
-----------------------------------
فردوسی بزرگ و شاهنامه
posted by شارمین مهرآذر @ 9:51 PM, ,
جشن خوردادگان:
(روز خورداد از ماه خرداد برابر با 4 خرداد)
خورداد نام چهرامین روز از ماه خردا است. این واژه که در اوستا به صورت هئوروَتات Haorvatat آمده است نام یکی از امشاسپندان است که رسایی و کمال معنی میدهد.
ایزدان تشتر(نگهبان باران) و باد و فروردین از همکاران خرداد میباشند.غالبا با امشاسپند امرداد (بیمرگی)یکجا در اوستا یاد شده است.خرداد نماینده رسایی و کمال اهورامزدا است و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است .
هئوروتات:
صورت اوستایی خرداد است که هئور صفت است به درچم رسا ،همه، درست ، کمال و جز دوم یعنی «داد» و یا «دات» درچوم با قانون و داد و عدل ارتباط ندارد بلکه پسوند است که به انجام برخی واژه ها مانند «ارشتات» راستی و «تات» درستی و «اُوپَرَتات» برتری می پیوندد.
در ستایش خرداد چنین آمده است:
« ستایم و خوانم دادار هرمزد رایومند و فرهمند و امشاسپندان را.سپاس دارم از دادار به افزونی بخش.مَهست مینوان و گیتیان که فراز آفرید تو خرداد را که ترا گیتی، آبِ تازانِ پاک از هر ریمنی(ناپاکی)، و دَشکرداری(بدکرداری) است که دوی پتیاره برآن(یعنی آب)ناپاکی بردن نتواند.از بس آب فراوان اندر هفتکشور است که به هر کشور کامل و ارزمند و جان داشتار (نگهدارنده جان) آب است که هیچ جانمندی جدا از او یک زمان پایداری نتواند .چنان هرمزد به تو خرداد برنگرید که هیچ جانمندی را کار پادیاب(تمیزی و وضو)جدا از تو نشاید بود.پس گیتی تو را که آب است فراز داد به بسیاری بر این بوم.اورا پاک ساخت از هر ریمنی تو زنی(بزنی،ازبین ببری)و تو تن پاک هستی و آبادانی سپندارمذ (زمین) به آبادی توست که نشان گیتی تو اَمرداد است.اوروان]گیاه[ به تو رویند و بالندو برای این تو نیز در کیهان آبادانی خوانده شده ای .و هرجا که تو هستی آبادان است و آنجاست آب روشن روان هرمزد داد.
اردویسر خوش اندام روشن بامی،این دین دام هرمزد به تو رواتر ، و همیشه در افزایش باد،این فراوانی تو به کام افزائی از هرمزد که ام آفریده،هرمزدیم زیرا که مارا ارزانی داشته است بهره وری از تو خرداد نیکوکار.»
در ستایش خرداد در سیروزه کوچک همانند با لا و در سیروزه بزرگ چنین آمده است:«خرداد امشاسپند را میستائیم ،سالهای نیک زیوی را میستائیم،سال اشو] پارسا[ ،رد پارسائی را میستائیم.»
جشن خردادگان:
نیاکان ما در روز چهرم خرداد ماه به کنار رودها و چشمه ها و دریاها میرفتند و پس از ستایش اهورامزدا به ستایش خرداد میپرداختند.پ
اکنون زرتشتیان نیز در تالارها ی اجتماعات و نیایشگاهها حضور میابند و پس از ستایش و نیایش اهورا مزدا ،جشن خوردادگان را گرامی میدارندو به شادمانی میپردازند.
-----------------------------
دوستان نسک آیین اوستا را از دست ندهید با فرمت PDF در اینجا
posted by شارمین مهرآذر @ 11:37 AM, ,
باربد
از موسيقيدانان و نوازندگان بنام و از بزرگترين آهنگسازان عهد خسروپرويز بود که بسياري از الحان و نواهاي موسيقي را که هنوز بعضي از آنها با همان نام در رديف دستگاههاي موسيقي کنوني ما باقي مانده است از ساخته ها و پرداخته هاي او ميدانند، و بعضي اختراع «مقامات» را به او نسبت ميدهند. باربد را عده اي جهرمي نوشته اند و برخي مروزي دانسته اند. او از خوانندگان ممتاز و از استادان نوازنده بربط بود.
باربد در دستگاه خسروپرويز تا آنجا قدرت و مرتبت داشت و به شاه نزديک بود که هر کس از بزرگان مطلب يا حاجتي داشت که جرأت اظهار آنرا به شاه نداشت، توسط او به شاه عرض مي شد. داستان رساندن خبر مرگ شبديز (اسب سياه مورد توجه خسروپرويز) نمونه اي است که تقرب باربد به پادشاه و اهميت موسيقي ايران در رساندن حالات مختلف، داستان چنين است:
خسروپرويز، شبديز را از ميان اسبان خود بيشتر دوست ميداشت و گفته بود هر کس خبر مرگ او را بدهد کشته خواهد شد. پس از مرگ شبديز کسي را ياراي آن نبود که اين خبر را به خسرو بدهد و او را از مرگ شبديز آگاه سازد. رئيس دواب پادشاه به باربد متوسل مي شود و از او ميخواهد که به وسيله الحان و نغمه هاي موسيقي اين خبر را به خسرو برساند. نوشته اند که باربد آهنگي ميسازد که پادشاه پس از شنيدن آن فرياد برميآورد که "شبديز مرد." باربد پاسخ ميدهد که "آري." بدين وسيله شاه از عهدي که کرده بود باز ميگردد و رئيس دواب از نگراني فارغ مي شود. اين داستان گذشته از رساندن مقام باربد نزد خسروپرويز و استادي و مهارت و تأثير آهنگهاي او، ميرساند که موسيقي ايران بايد خيلي قوي و پيشرفته بوده باشد تا بتواند حالتهاي گوناگون از غم و شادي و خشم و نفرت و کينه و غير اينها را برساند و موسيقيدان با نغمه و آهنگ منظور خود را به شنونده بفهماند، و او را تحت تأثير احساسات خود قرار دهد.
پيش از ورود باربد در دستگاه خسروپرويز "سرکش" بر رامشگران سر بود و سمت نوازندگي مخصوص شاه را داشت و بر ديگر موسيقيدانان درباري مقدم بود. پس از آنکه باربد به دربار راه يافت و مورد توجه خسروپرويز قرار گرفت، سرکش به رقابت با او برخاست. داستان رقابت سرکش با باربد در شاهنامه ثعالبي آمده است و خلاصه آن چنين است:
سرکش که در پذيراييهاي خصوصي خسروپرويز رياست نوازندگان را به عهده داشت، شنيد نوازنده اي جوان و چيره دست از اهل مرو که با ساز و آواز خود شنوندگان را تحت تأثير قرار ميدهد قصد دارد خود را به شاه معرفي کند. سرکش کوشيد تا مانع راه يافتن او به دربار شود. به دربانها و ديگر محافظين و نزديکان و کارکنان خصوصي دربار رشوه ها داد تا او را از نزديک شدن به دربار و معرفي به شاه مانع شوند. باربد که از قضايا اطلاع يافته بود، دربان باغي را که خسرو براي تفريح به آنجا ميرفت، با پرداخت رشوه راضي کرد تا بتواند هر وقت شاه به باغ ميرود او نيز به باغ رفته در کناري خود را مخفي کند. چون خسروپرويز در باغ به تفريح و نشاط مشغول شد، باربد که لباسي سبز بر تن کرده بود با ساز خود به درون باغ رفت و نزديک تخت خسرو بر بالاي درخت سروي پنهان شد. هنگامي که خسرو جام مي را بلند کرد، باربد به نواختن آوازي لطيف پرداخت به نام «يزدان آفريد». پرويز شاد شد و نام نوازنده را پرسيد. اما او را نيافتند، چون خسرو جام دوم را بلند کرد، باربد ديگر بار نواختن و خواندن گرفت و «پرتو فرخار» را نواخت. پرويز با شگفتي فرياد برآورد، چه آوازي که تمام اعضاي بدن ميخواهد براي شنيدن آن گوش شود. ديگر بار دستور داده نوازنده و خواننده را بيابند؛ ولي اثري از او بدست نيامد. پرويز جام سومين را بلند کرد، اين بار باربد آهنگ «سبز اندر سبز» را نواخت و همه حضار در حيرت شدند. پادشاه از جاي برخاست و گفت بي شک فرشته است که خداوند براي شادي ما فرستاده و از خواننده خواهش کرد خود را نشان دهد. باربد از درخت پايين آمد و بر خاک افتاد. پادشاه او را نواخت سبب پنهان شدنش را پرسيد، از آن پس او را به رياست نوازندگان برگزيد.
گويند باربد براي هر روز از هفته آهنگي ساخته بود که آن را «هفت خسرواني» ميگفتند و اين آهنگهاي هفتگانه در کتب تاريخي و موسيقي اسلامي به نام طرق الملوکيه مشهور است. همچنين براي هر روز از سي روز ماه لحني ساخته بود که به نام «سي لحن باربد» معروف است. و براي سيصد و شصت روز از سال اوستايي سيصد و شصت لحن ساخته بود و هر روز يکي را اجرا ميکرد.
--------------------------------------------------
با سپاس فراوان از تارنمای فرهنگسرا
دانشنامه مزدیسنا
****
دوستان به دلیل آغاز آزمونهایم نتوانستم آنگونه که در خور روز بزرگداشت بزرگ مرد ایران فردوسی بود نوشتاری را ارائه دهم و همچنین قتل میهن پرست ایرانی دکتر کسری وفاداری به دست اهریمنان ایران ستیز که از این بابت از شما گرامیان پوزش میخواهم.
posted by شارمین مهرآذر @ 9:33 PM, ,
پیروزی دلاورمردان ایران فرخنده باد.
شاد و پیروز باشید.
posted by شارمین مهرآذر @ 9:39 AM, ,
other points
بخشهای وبلاگ
John lives in Toronto and is a freelance illustrator and a designer/animator for CHUM Television. He writes about , design, and visual culture under the pseudonym Robot Johnny
مهمترین لینکها و سایتها
Claire Robertson is an illustrator and toy from Melbourne, Australia. While her illustration clients have included The New York Public Library, Scholastic and Cambridge University Press, it’s her blog Loobylu.com that brings her the most joy and which has attracted the most attention with rave reviews in the Wall Street Journal, WIRED Magazine and The Guardian.
About This Blog
Contact Us
This is an open source template, which means that you are free to use it in any way you want to without any obligations. If you decide to use this template, I kindly ask you to leave the "Design by Andreas Viklund" link in the footer. I am also interested in seeing how my templates are used, so feel free to send me an e-mail with a link to your page. If you want more templates to choose from, check out the sites in the "Favorite links" menu to the right!
به ایران بیاندیش آزادی در دستان ماست